من یک نویسنده هستم.

ساخت وبلاگ
از سفر برگشتیم.خوب بود،خوش گذشت... خانم "ط"بالاخره افتخار داد امروز زنگ زد بهم ،منم رفتم ولی متاسفانه بازم پولمو نداد ،از درون احساس زخم خوردگی میکنم...نمیدونم چرا هرکی به من میرسه توزرد از آب درمیاد...از همتون متنفرم. داستان شنل و دماغ گوگول قشنگه حتما بخونید.... مریم خودش با من دوست شد،انگار نه ان من یک نویسنده هستم....
ما را در سایت من یک نویسنده هستم. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mousai905 بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 15 فروردين 1396 ساعت: 4:08

پنج شنبه کارم تموم شد...خانم "ط"بهم گفت به جای حقوق میخواد بهم عیدی بده...فقط200تومن ....عصبانی بودم...از درون شکستم...گفتم تو روز اول اینو نگفته بودی...گفت این دوره ی کاراموزیت بود....گفتم نگفتی نگفتی نگفتی... وقتی منو رسوند تو همون راه پله نشیتم و مثل مادر مرده ها گریه کردم و زار زدم...مامان منو آ من یک نویسنده هستم....
ما را در سایت من یک نویسنده هستم. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mousai905 بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1396 ساعت: 2:26